به رسم تمام عاشقا
باز می زند دلم تو را صدا
قسم به برگ برگ سفید دفتر خاطره ها
خاطره های نداشته ی با شما
به همه سیاه قلم ها که نوشته از شما
سیاهی خاطره ی ندیدن شما
حبس شدی از کردار آدم ها
این ظلم رفته روا نیست ، به حضرت شما
عوض نبودن آدم به خانه ها
نبودن خالص و خالصانه ها
سردر تمام شهرها
به جای همه ی کتیبه ها
می نویسم آقا بیا
جز این مگر انتظار هست از بچه گدا
تا که کم شود فاصله ی فاصله ها
سیصد و سیزده بار می نویسم دوستت دارم بیا